آرامشی از جنس مادر...
پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ب.ظ
محبوب بی بدیل من...
اصلا فکر نمیکردم که اینقدر بهش وابسته باشم...
وقتی نیست بی دلیل مضطربم
گاهی دلت فقط ارامش میخواهد
ارامشی از جنس مادر... از جنس پدر...
دوستام گاهی بهم میگن ( رفتارات خیلی اتو کشیده اس )
گاهی ذهنت خالیست. خالی از ایده های نو... خالی از افکار ناب...
چه طعم گسی دارد احساس پوچی ...
لحظه هایتان ناب
۹۳/۰۷/۲۴
سلامت باشند ، هر آنکه نامـ و نسبتش در این نگاشته بود . . .
پاسخِ پیامتان داده شد
آن زمانی که ایده ای نیست، کتاب خواندن و ایده آفریدن . البته " کتاب ِ خوب "