❀ خاطراتی از جنس خورشید ❀

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است


゜*pink*゜ のデコメ絵文字درباره تاریخ و روز تولدم بین علما (مامان و بابای عزیزم) اختلاف افتاده

 

゜*pink*゜ のデコメ絵文字بابام میگه دقیقا 20 روز از تاریخ مندرج در شناسنامم کوچیکترم.

゜*pink*゜ のデコメ絵文字مامانم میگه دقیقا20 مهر به دنیا اومدم

゜*pink*゜ のデコメ絵文字کم کم دارم دچار بحران هویت میشم

゜*pink*゜ のデコメ絵文字تا رسیدن علما به اشتراک نظر تاریخ تولد من یوم الشک هست

 

 منبع این اختلاف نظر، اونجایی هست که من برای تولد هیچ عجله ای نداشتم یا شاید هم اینده نگری نکردم47422_damagh.gif و ماه مهر به دنیا اومدم. پدر مدبر و اینده نگر من84762_(24).gif برای اینکه  یک سال از مدرسه عقب نمونم

(به خاطر همون چند روز دیرتر به دنیا اومدن) شناسناممو از خودم بزرگتر میگیره.

حالا بماند که ملت میرن خدا تومن پول میدن تا صغر سن بگیرن527919_bujcdvf48m9w69wp.gif

خلاصه حالا خودشون هم نمیدونن روز تولد من کی هست. یعنی میدونن اما با اندکی تفاوت56562_ghati1.gif

اصلا همینجوری محبت میچکه ازشون10092_eival_gholi.gif

 

 

این تولد برام یه جورایی خاص حساب میشه و میخوام روز تولدم درخت بکارم ولی با این تفاسیر فکر نکنم بشه

 

 

 

ぃろぃろι(〓^〇^〓)/ のデコメ絵文字    دیروز نه، روز قبلش تولد شناسنامه ایم بود    ? のデコメ絵文字  

 


 

khorshid ❋
۲۵ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ نظر

از اول تابستون مریم پر، حمیده پر

06300000 و دیشب نسیم هم پر...

بالاخره نسیم هم رفت خونه بخت.دیشب مراسم عقدش بود84762_(24).gif. من و مامان هم رفتیم.بماند که اول مجلس سر یه موضوعی اعصابم به هم ریخت ولی در کل مجلس شادی بود. مامان بزرگا دایره (دف) میزدن و میخوندن . گاهی هم میرقصیدن که خیلی دیدنی بودشکلک های شباهنگShabahang

خواهر دوماد که دختر خاله عروس بود یه سوتی داد به درازای تاریخ. وقتی حاج اقا خطبه عقد رو برای بار سوم خوند خواهر دوماد گفت: عروس زیر لفظی میخواد. فک کنم یادش نبوده که فعلا خواهر دوماده، نه دختر خاله عروس. وقتی فهمید چی گفته قیافش دیدنی بود  46362_garm.gif. جالبی ماجرا اینجا بود که خونواده داماد زیر لفظی تهیه نکرده بودند. ولی این دوست ما خانومی کرد و بله رو گفت...77352_2222.gif  

 

  ارزو میکنم که همیشه مثل اولین روز زندگی جدیدش، زندگی کنه...

 

  ارزو میکنم که همیشه حرف همو بفهمن و به عقایدهم احترام بزارن...

 

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

اخرای تابستونه و مامانم تصمیم داره تا پایان تعطیلات بافت قالی رو تموم کنه منم سعی میکنم تا جایی که امکان داره کمکشون کنم. پس اگه دیر به دیر، به وبلاگ دوستان سر میزنم عذرخواهم 84762_(24).gif

اینم چند تا عکس از قالی های دست باف خودمون 23212_(2).gif

 

این طرح خشتی هست

 

 

اینم طرح مزرعه، که خودم شخصا عاشقشم قلب

 

 

ایام به کام و شاد باشین842313_3exp.gif    

 

 

khorshid ❋
۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۲ نظر

キラキラ、お花 など のデコメ絵文字یکی بود یکی نبود  ، همه بودن، خدا نبود 

 ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字یه پسر جوون، تو یه محله قشنگ زندگی میکرد. این پسر خیلی خوب، اقا، نجیب، سربراه و مهربون بود

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字تو محله بهترین بود. سرش به کار خودش بود. هیچ کی ازش بدی ندید. با همه مهربون بود.

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字اما نشد ... نشد که خوب بمونه... که سربراه بمونه... که ادامه بده

゜*red/かわいい*゜ のデコメ絵文字   دیپلشو گرفت اما دانشگاه قبول نشد پس رفت سربازی

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字چند بار برای نظام و سپاه ثبت نام کرد. همه چیش حل شد برای استخدام. اما تو تحقیقات محلی رد شد. چرا؟؟؟ چون خونوادش، قدیما سابقه دار بودند. زندان، قاچاق مواد مخدر...

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字نا امید شد. بی خیال شغل دولتی... بیخیال یه زندگی ساده و سالم.

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字با کسایی دوست شد که دنیاشون با دنیاش فرق داشت... که کارشون خلاف بود. بعد یه مدت شد مثل همونا زد تو کار خلاف. شد قاچاق چی مواد

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字بعد از چند تا کار، تونست ماشین بخره و پولی ذخیره کنه. دوستای خوبش گفتند بسه دیگه، ول کن این کثافت کاریا رو، از نو شروع کن، از نو بساز

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字اما اون گفت فقط همین یه بار، کار اخرمه... قول میدم و واقعا هم شد کار اخرش

 ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字... گرم کریستال شد کار اخرش

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字اصل کاری های ماجرا کشیدن کنار و این جوون موند و کریستال هایی که از خودش نبود. همه ازاد شدند و اون موند تو زندان، منتظر حکمش... حکم اعدام

و این داستان تا صدور حکم ادامه دارد ...

 

 

 キラキラ のデコメ絵文字خدایا یه روزی یکی بهم گفت ناامیدی از رحمت خدا یعنی کفر

キラキラ のデコメ絵文字  خدایا اگه بقیه نخواستن و نذاشتن که خوب بمونه تو بخواه بمونه و خوب شه... فقط همین

 

تا یه مدت این پست، اخرین پسته... ممنونم از همه

khorshid ❋
۰۹ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ نظر
قلم و کاغذ  در دست، در پی یافتن کلماتی برای نوشتن، سرگردانم. گویی کلمات از ذهنم فراری اند ...

به گوشه ای دنج میروم تا تمرکز کنم. تمرکز، برای چیدن مقدمه ای درخور اصل مطلب.

ولی ناکام تر از قبل تصمیم میگیرم بی درنگ به اصل سخن بپردازم

در یک جمله میگویم... دختر سرزمینم روزت مبارک 

 

 

دو ساعت پیش بعد از اینکه خواهر عزیزم به عنوان اولین نفر روز دختر رو بهم تبریک گفت، تازه متوجه شدم فردا روز دختره... پس تصمیم گرفتم یه پست به مناسبت این روز فرخنده بذارم. اما هر چی سعی کردم روی کاغذ، کلماتو کنار هم بچینم نشد.

فقط یک چیز

دخترا قدر این روز رو بدونین شاید این اخرین سالی باشه که این روز رو دیگران بهتون تبریک میگن 

 

てんてん...シリーズ のデコメ絵文字 دل نوشته

دست دو فرشته زندگیم رو میبوسم... خودم فدای تک تک لحظه های حضورشون

خدایا نیار اون روزی رو که محبت پدر و مادرم بشه وظیفه... آمین

 

 

 

 

khorshid ❋
۰۵ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ نظر
چند شب پیش اخبار 20:30 یه خبر پخش کرد مربوط به پل قفل ها در پاریس، که مردم میرن قفل میبندن به پل و کلیدشو میندازن تو رود سن تا ارزوشون براورده بشه. البته اون چیزی که من تو نت خوندم این بود که برای جاودانگی عشقشون این کار رو انجام میدن.

Chu!! のデコメ絵文字بعد از پخش این خبر یه بحثی تو خونواده مبنی بر خرافه پرستی مردم پیش اومد به این شرح...

*はてな* のデコメ絵文字من: اخه چرا مردم فکر نمیکنن. خرافه پرستی تا کجا؟؟؟ باز خدا رو شکر تو ایران این مورد کمتر دیده میشه.

かわいい のデコメ絵文字داداش: اره والا... فقط من شنیدم تو یکی از شهرای ایران یه امامزاده هست به اسم امامزاده قلقلی که مردم میرن از روی پله ها خودشون رو قل میدن پایین تا حاجتشون براورده شه... فقط لازمه یکی یه قفل ببنده به سی و سه پل اونوقت میفهمی ایرانیا خرافه پرستند یانه؟؟؟ سر یه ماه پل ریزش میکنه.

スイートラブ 見てね(^◇^)┛ 前にも少し載せたかな のデコメ絵文字من: اره خوب... راست میگی. مثلا مزار ابلو خودمون. حالا واقعا اینا حاجت هم میگیرن

かわいい のデコメ絵文字بابا: خوب معلومه نه... مثلا مردم زمان قدیم بت میپرستیدن بت ها حاجتاشونو براورده میکردن

かわいい のデコメ絵文字مامان: ادم حتی اگه به یه تیکه سنگ هم با تمام وجود اعتقاد داشته باشه حاجتشو ازش میگیره.

این حرف مامانم پایان بحث شد. الان که با خودم فکر میکنم میبینم واقعا حرف مامانم درسته... شاید این مورد به خاطر قانون جاذبه باشه.

Chu!! のデコメ絵文字گاهی ما ادما اونقد تو بعضی چیزای غیر عقلانی غرق میشیم که یادمون میره اصل کاری رو

Chu!! のデコメ絵文字یادمون میره تا خدا نخواد یه برگ هم زمین نمی افته

Chu!! のデコメ絵文字یادمون میره ائمه فقط واسطن نه خود خدا

 

حواسمون باشه که تاریخ داره تکرار میشه...

که داریم برمیگردیم به عصر جاهلیت... به زمان خاموشی عقل، زمان مرگ تفکر

 

امامزاده قلقلی: (نوشته ی نت) امامزاده حنفیه یا قل‌قلی را در راه قزوین - گیلان می‌توان یافت، در 15 کیلومتری شهر «لوشان» و در روستای مرتفع «بیورزن». آرامگاه این امامزاده را در ارتفاع 1045 متری ساخته‌اند.

مزار ابلو: تو این مزار یه درخت خشکیده هست که فقط دو تا شاخه داره  مثل هفت  و پهلوش یه سنگه. روی سنگ دو تا فرورفتگی هست یکی برای انگشت شصت یکی هم برای چهار انگشت دیگه  که بشه سنگ رو با یه دست بردارن  .میگن هر کس بتونه این سنگ رو با یک دست بلند کنه و از وسط شاخه های درخت بندازه اون سمت درخت حاجتش براورده میشه.

 

 

 

khorshid ❋
۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ نظر