❀ خاطراتی از جنس خورشید ❀

و ما هنوز به فردا بودنمان ایمان داریم

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ب.ظ
شاید حدود چهار سال پیش بود که یه روز مامانم با چهره ای گرفته و ناراحت اومد خونه و گفت: " پسر بزرگ اقای حسنی فوت کرده. این جور که شنیدم با دوستاش با ماشین شخصی برای مسابقات میرفتن یه شهر دیگه که تصادف میکنن و خسرو(همین پسر اقای حسنی) با یکی از دوستاش جابجا میمیرن".

با اینکه خیلی کم اتفاق افتاده بود که ببینمش اما بازم خیلی ناراحت شدم .

جوون بود و مطممئنا ارزوهای زیادی داشت.

وقتی از مامانم پرسیدم برای چه مسابقاتی میرفته گفت مچ اندازی

امروز نمیدونم چرا یه لحظه اسمش اومد تو ذهنم  و این باعث شد بر حسب عادتم که هر چیزی رو تو اینترنت سرچ میکنم اسمش رو تو نت سرچ کنم. چیزی دیدم که واقعا برام عجیب بود نوشته بود" مرحوم خسرو حسنی قهرمان مچ اندازی ایران و اسیا". واقعا شکه شدم. از داداشم شنیده بودم که مچ اندازیش حرف نداره ولی دیگه نمیدونستم در حد اسیا بوده ...

روحش یادش گرامی  برای شادی روحش صلوات

اینم نوشته تو نت "مرحوم خسروحسنی برای رفتن به مسابقات داخل کشور (در آذربایجان) درمسیرتهران باخودروی سواری 405درروزچهارشنبه 22دی1389تصادف و کشته میشود."

 

به یاد استاد گرامی قهرمان مچ اندازی کشوروآسیامرحوم

خسروحسنی61819_v88xre1zs6vsxav9.gif

 

 

 

شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےتصویر گرفته شده  دو ساعت قبل  از مرگ (از سمت راست، اولی)  

 

شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےتصاویری از حضور خسرو حسنی در نمایشگاه ورزشی :

شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےتصاویر بعد از مرگ آن مرحوم در باشگاه بدنسازی آزادگان(عکس سمت راستی هم همون دوستش بوده)

 

 

همین طور که داشتم دربارش میخوندم یاد یه مورد مشابه افتادم.تابستون سال گذشته با خونواده رفتیم چالوس. دفعه اولم بود رفته بودم و خیلی ذوق داشتم.تا رسیدم رفتم داخل اب... هنوز چند متر بیشتر نرفته بودم که یه سرباز سبزپوش اومد و گفت از اب برم بیرون واسم عجیب بود چون حتی اب تا زانوم هم نرسیده بود و مطمئنا خطری نداشت. دلیلشو که پرسیدم گفت دو تا پسر جوون رفتن تو دریا و گم شدن و دارن دنبالشون میگردن. دقت که کردم دیدم درست میگه قایقای گشت تو دریا بودن تعدادشونم تقریبا زیاد بود. خیلی ناراحت شدم وقتی از روی کنجکاوی پرسیدم که چطوری گم شدن گفت: " یکی میره تو اب و برنمیگرده دومی میره دنبال اولی که پسر عموش بوده اونم بر نمیگرده گویا این دومیه قهرمان تکواندو هم بوده".

دیگه متوجه اینکه ایا پیدا شدن یا نه نشدیم و من تا اخر سفر بابت این حادثه ناراحت بودمو برای پیدا شدنشون دعا کردم.  وقتی سفر تموم شد و بر گشتیم خونه دربارش به خواهرم گفتم که گفت: " تو اخبار گفتن هر دوشون مردن و..."

چه راحت و اسان و چه سخت و غم انگیز...

روحشون قرین رحمت ایزد

 

شاهین-ابراهیمی

اینم نوشته نت"قهرمان مازندرانی سه دوره مسابقات آسیایی تکواندو به علت آشنا نبودن به فنون شنا در دریا غرق شد.به گزارش فارس، قهرمان سه دوره مسابقات آسیایی تکواندو که برای نجات پسر عموی خود از غرق شدن به دریا رفته بود، غرق شد."

  ببخشین دیگه... طولانی شد و ناراحت کننده... 

۹۳/۰۴/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
khorshid ❋

نظرات  (۸)

۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۴ نازنین زهرا
خدا روح این جوونهای عزیز وهمه جوونها وهمه رفتگان رو قرین آرامش ورحمت کنه.......شایدهیچ کس نمیتونه اون داغی که روقلب پدرومادرش گذاشته روبفهمه چون وقتی مایی که کسی رونمیشناسیم ولی ازخبرمرگش ناراحت میشیم واای به حال دل خانوادش

پاسخ:
پاسخ:
امین... همین طوره هیچ وقت نمیتونیم درکشون کنیم... مرسی که هستی و میای
سلام روز و روزگار خوش
روح همه رفتگان ، خصوصا جوونایی که اشاره کردی شادباشه و هیچ خونواده ای داغ جوون نبینه .
نداند بجز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار

پاسخ:
پاسخ:
سلام خان عمو... امییین.ممنون از حضورتون
سلام خورشیدجانم
خوبی؟
بسیار غم انگیز بود، روحشون شاد

پاسخ:
پاسخ:
سلام ایراندخت جون ممنون خوبم
روحشون شاد
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۱۳ خلوت گزیده
سلام بر خورشید خانووم
عزیزم دنیا همینه.یه روز میاییم و یه روزی هم میریم.اما اون چیزی که مهمه اینه که چطور زندگی کرده باشیم .این جوونا که از دنیا رفتن ممکن بود تا پیر شدنشون هم عمرشون طولانی میشد اما هیچ کار خوبی تو زندگی نکرده باشن.مهم اینه که توی همین عمری هم که داشتن خاطرات خوب گذاشتن و آدمای بدی نبودن.ورزشکار بودن و اخلاق ورزشکاری داشتن امتیاز خوبی بود که باعث میشد بقیه دوستشون داشته باشن .
مهم کیفیت زندگیمونه(خوب بودن و خیر رسوندن) نه کمیت ش(سالهای عمرمون).
برای شما و خانوادت سالهای عمر طولانی و با عزت آرزو میکنم

پاسخ:
پاسخ:
بله مسلما همین طوره... ممنون از حضورتون
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۰ بانوی شرقی
دلم شاد نیست ،
وقتی که در همین لحظه ،
حضور نداری ..
حتی زمانی که در یاد من هستی ،
و با اندیشه ام ،
تو را می بینم و لمس می کنم ،
باز هم، از " همین لحظه " هم کمی دور می شوی ..
و من غمگین می شوم ..
باش ،
در تمامی لحظات من ..


{ سودابه لقمانی }

پاسخ:
پاسخ:
ممنون از حضورت و نظرت بانو
۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۷ چشمان گریان من
اگر مایل هستین دو ساعت در روز و سه روز در هفته کار کنید

و ماهیانه حداقل یک میلیون و پانصد تومان حقوق بگیرید

و همچنین از بیمه و مزایا هم استفاده کنید

با ما تماس بگیرید

باهم میگردیم زودتر پیدا میشه !

پاسخ:
پاسخ:
به این میگن یه پیشنهاد حسابی...
تنها صداست که می ماند.... پرنده مردنی است!

پاسخ:
پاسخ:
صدا هم زیاد دووم نمیاره
مرسی سر زدی
۱۰ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۵۲ چشمان گریان من
تبلیغ درختکاری در ایران اینطوری بیشتر جواب میده!
.
.
.
هموطن قلیانی ؛ نهال امروز ، ذغال فرداست !
امروز بکار فردا بچاق…

پاسخ:
پاسخ:
میگم شما با این ایده های خلاقانتون دارین حروم میشینا...
مسئولین بیان این جوونو تور کنن... از دست میره ها

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی