لطفا با پ*ا*ر*ت*ی وارد شوید!!! (1)
چند وقت پیش به اصرار خونواده و دوستان برای تست صدابه همراه یکی از همکلاسی هام (زراره) که صدای خاص و قشنگی داشت به سازمان صدا و سیما شهرمون رفتیم. فرم درخواست کار رو پر کردیم و قرار شد روز پنج شنبه همون هفته ساعت 8 تا 9 برای تست، دوباره بریم سازمان.
روز پنج شنبه رسید و برای تست رفتیم.مسئول این کار، خانم حسینی دو برگه حاوی چند متن بهمون داد و گفت تو اتاق کناری میتونیم تمرین کنیم. رفتیم داخل اتاق و شروع کردیم به تمرین چند دقیقه که گذشت یه اقای جوون هم اومد داخل اتاق بهش سلام کردیم و تمرین رو از سر گرفتیم .اونم نشست وشروع به نوشتن چیزایی داخل سالنامش کرد.در حین تمرین بعضی کلمات رو اشتباه تلفظ میکردیم یا لحنمون مناسب متن نبود که این اقا مارو راهنمایی میکرد ومن واقعا ازش ممنون بودم. نیم ساعت که گذشت خانوم حسینی اومدن و گفتن: اگه اماده این برای ضبط بریم. ما هم اعلام امادگی کردیم و و با کمی استرس همراهش شدیم.
ما رو به اتاقی برد که دوتا خانوم اونجا بودن و با میکسر صدا کار میکردند. از ما خواستن بشینیم تا کارشون تموم بشه. نشستیم، برامون چایی اوردن و من شروع به دید زدن اتاق کردم.
یه اتاق حدودا 12 متری بود با دکور کرم و قهوه ای...کاغذ دیواری کرم وقهوه ای ، مبل های کرم باعسلی قهوه ای، یه کمد قهوه ای که چند تا کشو داشت برای پرونده ها و یه گلدون قشنگ که روی کمد بود. داخل اتاق غیر از در ورودی یه در عایق صدا با روکش قهوه ای چرم بود و کنارش هم یه قسمت شیشه ای بزرگ که داخل اتاقک ضبط کاملا مشخص بود و جلوی این دیوار شیشه ای هم میکسر بود که خانوما باهاش کار میکردند... در کل اتاق یه ارامش و ابهت خاص داشت که منم تحت تاثیرش فضا استرسم از بین رفت
5 دقیقه که گذشت، گفتن برای ضبط بریم داخل اتاق. اول زراره رفت و من با گوشی صداشو ضبط کردم تا خودش بعدا گوش کنه. کار ضبطش تمام شد و اومد بیرون ونوبت من شد. کفشامو در اوردم، بسم الله گفتم و رفتم داخل اتاقک داخل اتاقک با موکت فرش شده بود دیواراش هم قهوه ای روشن بود. روی صندلی پشت میکروفون مخصوص نشستم . بعد از معرفی خودم و گفتن رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیلم، خوندن متن رو شروع کردم.نیمی از متن ها رو خونده بودم که خانوما رفتن بیرون منم بی خیال اونا ادامه متن ها رو خوندم و در اخرم شیطنتم گل کرد و یه" با تشکر" به سبک هلیا، تو فیلم ویلای من گفتم و از اتاق خارج شدم. چشمم که به دوستم افتاد دیدم دلشو گرفته و از خنده قرمز شده ... گفت: اخرشو خیلی باحال گفتی و دونفری با هم زدیم زیر خنده.
خانوما اومدند و گفتند کار شما تمومه. میتونید از خانوم حسینی زمان اومدن نتایج رو بپرسین و خسته نباشید...
حتمن در ادامه کارت نمیشه وپارتی میخوای